خانم رییس فیلم سیاه پسرعاشق پیشه و دختر را داشت / تهدید برای باجگیری ...
سایر منابع:
سایر خبرها
چاقوکشی دختر جوان مشهدی روی مادرش
عرب زبان بود که با مادرم در مشهد ازدواج کرده است . در ادامه بررسی این چاقوکشی دختر جوان ؛ او ادامه داد: من هم بعد از آن که 2 سال در رشته روان شناسی تحصیل کردم دیگر نتوانستم در دانشگاه درس بخوانم و به همین دلیل دانشگاه را رها کردم و در کنار 4 خواهر و برادر دیگرم در خانه ماندم ولی از همان دوران نوجوانی احساس می کردم قیافه ظاهری من با دیگر خواهر و برادرانم تفاوت دارد چرا که من دختری سبزه ...
رابطه جنسی نوعروس خیانتکار در خانه مجردی با پسر دانشجو/داماد بیچاره خودکشی کرد!
خانواده اش از ترس آبروی شان به خواستگاری رفتند. سور و ساط عروسی جور شد. لیلی و مجنون ازدواج کردند. اما پس از مدت کوتاهی ، عروس و داماد عاشق به ناکجا آباد زندگی خود رسیدند. عروس خانم به اتهام رابطه نامشروع با پسری جوان دستگیر شد. آتش خیانت، کانون زندگی آنها را سوزاند و خاکستر کرد. جالب این که هنوز از هم جدا نشده بودند او اسم دخترهای فامیل را ردیف کرده و برای خودش نقشه می کشید. ...
دارنده مقام سوم جشنواره جوان خوارزمی: هر چالش، آغازگر یک ایده است
... وی ادامه داد: علاقه من به این رشته از کودکی وجود داشت و به ساخت وسایل علاقه بسیاری داشتم. مادرم بسیار مشوق من بود و تمامی سوالات مرا با صبر پاسخ می داد. پدرم سعی می کرد تا حد امکان وسایلی برای من تهیه کند تا آزمایشاتی انجام دهم. خواهرم در این مسیر همواره کنارم بود و پشتوانه ای قوی از لحاظ فکری و عاطفی کنار خود داشتم. سطوت اذعان کرد: علاقه من از سال دهم دبیرستان جدی شد و داستان از ...
سفید پوش روسفید/دستهایی که معجزه می کنند
خبرگزاری فارس - آذربایجان شرقی ؛ کتایون حمیدی : مادر جان نفس عمیق بکش، به هیچی هم فکر نکن تا وقتی فشارت را می گیرم بالا و پایین نشود. خواهر جان شما در سنی هستید که باید هر 6 ماه یکبار تست سرطان سینه دهید. دختر گلم یعنی چی مسکن خوردم؟ لطفا سر خود قرص مصرف نکنید، مگه نخود و کشمش هست برای هر چیزی ژلوفن می خوری؟ اینها حرف هایی است که کمی مانده به خطبه های نماز جمعه، از سمت گروهی که برای ویزیت رایگان به مناسبت هفته بسیج در داخل مصلا مستقر شده بودند، به گوشم می رسید. کنجکاو شدم اما فقط چند دقیقه به ایراد خطبه ها مانده بود و زمان زیادی برای سر در آوردن از کارشان نداشتم ...
مسلمانان دو قرن قبل از کُلُمب آمریکا را کشف کردند،
.... او مرا یاد قصه های پدرم می اندازد، پدر می نشست کنار آتش تنور و برایمان از کسانی می گفت که جانشان را برای رستگاری بشر از دست داده اند. در این میان یکی را از همه بیشتر دوست داشتم و دلم می خواست پدر درباره اش بیشتر بگوید؛ او مسلم نام داشت. سیدعلی من را یاد مسلم می اندازد، مخصوصا وقتی نگاهم می کند، احساس می کنم می تواند تمام افکارم را بخواند. آنچه مرا بسیار نگران کرده، این است که می ...
زندگی ما طلسم شده، طلاق می خواهم
. خیلی از رفتارهایش خسته شده بودم. ولی با خودم گفتم شاید به زودی درست شود. گفتم شاید اول ازدواج مان است و به مرور برایش همه چیز عادی می شود. ولی دنیا دست بردار نبود. از هر فرصتی استفاده می کرد تا مرا عذاب دهد. تا این که چند وقت قبل چیزی را فهمیدم که بسیار شوکه شدم. چند شبی بود که رفتار دنیا تغییر کرده بود. هرجا می خواستیم برویم موضوعی را بهانه می کرد و نمی آمد. اجازه هم نمی داد که من بروم ...
حمله دختران به پزشک قلابی در اداره پلیس!
گفت مهرت به دلم نشسته و می خواهم با تو ازدواج کنم. رفته رفته رابطه ما صمیمی تر شد و حتی یک بار مرا به مقابل کلینیکی در شمال تهران برد و گفت که در آنجا کار می کند. یادم هست که خانمی مقابل در بود که او را با عنوان دکتر کامیار صدا زد و همه اینها باعث شد که مطمئن شوم او دکتر زیبایی است. بعد از مدتی هم گفت در کار خرید و فروش تجهیزات پزشکی است و تعریف کرد که خرید و فروش در این حوزه ...
ارادت سلطان غزل به شاعر شیدایی
نمی گذارمت ای بینواپسر! / می خواستم به خنده درآیم ز اشتباه/ اما خیال بود/ ای وای مادرم! حسین منزوی، پاییز سال1325 در زنجان، در خانواده ای فرهنگی چشم به دنیا گشود. پدرش، محمد، معلم بود و شعر هم می سرود. مادرش، فاطمه توکلیان، هم سواد مکتبی نداشت اما از قصه و شعر، بسیار می دانست. پدرش، به ترکی و فارسی شعر می سرود. منزوی در توصیف تأثیر و نقش پررنگ پدر گفته است: پدرم معلم بود و نه فقط بلد بود ...
دختر مقتول نقشه شوم مادرش را لو داد
چندبار تصمیم گرفتم او را از سر راهم بردارم. وی در ادامه گفت: یک بار با پرداخت 50 میلیون تومان به 2 نفر خواستم تا شهرام را تا جایی که امکان دارد کتک بزنند اما آنها پس از گرفتن پول فرار کردند. مدتی بعد بود که با پسر جوانی به نام خسرو آشنا شدم و او با طرح نقشه ای سیستم ترمز ماشین شهرام را دستکاری کرد تا در یک تصادف بمیرد اما شهرام متوجه خرابی سیستم ترمز شد و آن را درست کرد. دفعه سوم مرد ...
اسرار قتل زن ثروتمند پس از گذشت 5ماه فاش شد/ قاتل، شوهر خواهر معتاد او بود
. مدتی قبل از همسرم جدا شدم و رفته بودم که از خانه خواهرش سرقت کنم اما ورق برگشت و هنوز باورم نمی شود که جان یک انسان را گرفته ام. چرا از همسرت جدا شدی؟ من با خواهر مقتول حدود 2سال قبل آشنا شدم. در آن زمان راننده آژانس بودم و با ماشینم مسافرکشی می کردم. یک روز زنی سوار ماشینم شد و شروع کردیم به صحبت با یکدیگر. آشنایی ما شکل گرفت و به تدریج رابطه ما صمیمی تر شد و من پیشنهاد ازدواج به او ...
پسر عاشق پیشه به قصاص محکوم شد
.... بعد از مدتی با او صحبت کردم و قرار شد به زودی به خواستگاری اش بروم، اما یکباره نرگس از ازدواج با من منصرف شد. خواستم دلیلش را بگوید که گفت خودش کار مناسبی پیدا کرده و ماهانه 2 میلیون تومان حقوق دارد. بنابراین دلیلی برای ازدواج با من ندارد. از شنیدن این حرف شوکه شدم و به او اعتراض کردم، سپس گفتم مگر مرا به خاطر پول می خواستی، اما دختر جوان گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و اصرار داشت رابطه اش ...
ازدواجی که تعجب حاج قاسم را برانگیخت+عکس
...: بنشینید اینجا. ما اولین خانواده شهید مدافع حرم بودیم که وارد سالن شدیم. پیش از ما دو خانواده از شهدای دفاع مقدس حضور داشتند. حاج قاسم نشست کنار ما و شروع کرد با دخترم کوثر صحبت کردن. کوثر انگار با دیدن سردار سلیمانی یاد پدرش افتاده بود، همینطور اشک می ریخت و نمی توانست خودش را کنترل کند. حاجی از او پرسید: دخترم حالت چطور است؟ خوبی؟ چه کار می کنی؟ دخترم خندید و گفت: هیچی من ازدواج ...
نقشه های جنایتکارانه زن خیانتکار برای قتل شوهر
.... وقتی من اعتراض می کردم با لحن تندی می گفت این پودر داروی تقویتی و ضدکروناست. من شک ندارم آخرین بار هم مادرم به پدرم داروهای مرگبار خوراند و او را کشت. با افشای این ماجرا مهناز بار دیگر بازداشت شد و به قتل شوهرش اعتراف کرد. او بازگو کرد: نمی خواستم شوهرم را بکشم. من مغازه داشتم و در آنجا لباس می فروختم؛ اما شوهرم مخالف کار کردن من بود. مردی که از مشتری هایم بود چند قرص ...
نیوشا ضیغمی سکوتش را شکست | نیوشا ضیغمی طلاقش را در اینستاگرام علنی کرد
شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه ام یک سکه است. نمی توانم درک کنم که 2 خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می زنند. مادر شدن نیوشا ضیغمی پدر و مادر شدن تصمیم بسیار بزرگی است و شما برای رسیدن به این تصمیم باید از هر جهت آمادگی داشته باشید. تا به امروز من هنوز این آمادگی را در خودم حس نکردم به همین جهت این موضوع را به زمان دیگری موکول کردیم هرچند که مدتی قبل شای ...
مهسا گفت نه پول داری، نه عرضه دزدی/ برای اثبات عشقم، یک پراید دزدیدم و رفتم سر قرار!
از سارقان سابقه دار سرقت خودرو و لوازم آن است، تأیید کرد که می توانم سرقت را انجام دهم. امیر گفت: اوایل خیلی می ترسیدم ولی بالاخره به خودم جرأت دادم و یک خودرو پراید را از مقابل خانه ای به سرقت بردم. بعد از آن هم با مهسا تماس گرفتم و از او خواستم به محل قرار بیاید. اما مهسا با دیدن پراید سرقتی به جای اینکه ابراز خوشحالی کند، به من گفت بعد از این همه آموزش و پول دادن پراید سرقت کردی؟ تو که ...
وقتی پای پول در میان باشد؛ قتل دختر ایرانی برای 28 میلیون تومان!
ماجرا گفت: حدود 8 ماه قبل با این دختر در خیابان آشنا شدم. همان موقع به او گفتم افغانستانی هستم و در یک ساختمان کارگری می کنم او هم قبول کرد با من دوست شود. در این مدت حدود 28 میلیون تومان به بهانه های مختلف از من پول گرفت. چون قرار بود به خواستگاری اش بروم و با هم ازدواج کنیم من به او پول می دادم اما چند هفته قبل از این حادثه او یکباره از ازدواج با من منصرف شد. یک روز به من گفت خودش ...
از قتل هولناک در اتاق خواب تا قتل یک کودک 5ساله پس از قتل همسر
تماس های تلفنی دختر جوان به رابطه وی با یک مرد افغانستانی به نام نعیم پی برد. کارآگاهان دریافتند او کارگر ساختمانی بوده، اما به طرز مرموزی ناپدید شده است. به این ترتیب فرضیه جنایت از سوی وی قوت گرفت و یک هفته بعد در حالی که قصد خروج مخفیانه از کشور را داشت، دستگیر شد. متهم به قتل اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: حدود هشت ماه قبل با این دختر در خیابان آشنا شدم. همان موقع به او گفتم ...
ماجرای تلخ یک دختر فراری ؛ می خواستم با فرهاد زندگی خوبی داشته باشم | تصمیم گرفتم به زندگی ام پایان بدهم ...
فضای مجازی آشنا شده بود. وی ادامه داد: دخترم این اواخر مدام با موبایلش سرگرم بود و هروقت اعتراض می کردم می گفت در حال انجام تکالیف مدرسه اش یا چت کردن با دوستانش است. اما آنطور که دوستانش می گفتند، او در حال چت کردن با فرهاد بوده و این پسر جوان مدام در گوش دخترم می خوانده که از خانه فرار کند و نزد او برود. مادر هاله گفت: بعد از این ماجرا به جست وجو در خانه پرداختم و متوجه شدم ...
عکس | این نوجوان 15 ساله فرشته نجات 4 بیمار شد
بعد وقتی متوجه ماجرا شد به او گفتم که تو هم راضی باش تا پسرمان بیش از این در بیمارستان اذیت نشود و او هم به انجام این کار رضایت داد. این مادر داغدار ادامه می دهد: در این مدت یک شب محمدمهدی به خواب یکی از اقوامم آمد. او خوشحال بود و می گفت به پدرم بگویید بی تابی نکند. من خوشحالم و جایم خوب است. این خواب باعث شد که ما هم به آرامش برسیم و من هنوز احساس مادرانگی ام را نسبت به او دارم. چند ...
کینه عجیب کودک آزار!
در حالی که من 15 ساله بودم، شکایت به قانون برد و دادگاه هم پدرم را به جرم کودک آزاری محکوم کرد اما این ماجرا کینه عجیبی را در دل پدرم به وجود آورد تا جایی که مدعی شد من دیگر دختر او نیستم و سپس به اولین خواستگارم پاسخ مثبت داد. حسینعلی تک پسر یک خانواده 7 نفره بود که از همسرش در دوران عقد طلاق گرفته و بعد از مرگ پدرش نان آور خانواده شان بود. خلاصه پدرم در حالی مرا پای سفره عقد نشاند که ...
قصه پرماجرای دختری که به عنوان صیغه ای مشهور شد
توضیح دادم با خودروی مادرش به در منزل مان آمد و با لبخندی تمسخرآمیز گفت: اگر می خواهی با من ازدواج کنی، باید تا 30 سالگی صبر کنی، بعد هم من از آن روز شیطانی، فیلم و عکس دارم! حالا هم گم شو برو پایین! با این جمله اگرچه از او نفرت پیدا کردم ولی باز هم با تهدید مرا مجبور کرد که به این رابطه ادامه دهم. از آن روز به بعد من برای حس آرامش، سیگار می کشیدم و از درون احساس پوچی ...
2 روایت از معتادانی که بعد از چند سال درگیری، مچ اعتیاد را خواباندند
به گزارش شهرآرانیوز ؛ آدم را از عرش به فرش می آورد! بی رحم است؛ سن و سال هم نمی شناسد. فقط کافی است که یک بار امتحانش کنی و مزه اش زیر زبانت بماند؛ دودمانت را به باد می دهد! تا به خودت بیایی، می بینی بهترین دوره عمرت را به فنا و همه چیزت را به باد داده ای. تا تسلیمش نشوی، رهایت نمی کند. برای ترک و رهایی اش، اراده ای قوی و بلند نیاز است، مثل عباس و احمد گزارش امروز ما. یکی 22 سال و دیگری بیش از 12 سال ...
رسم و رسوماتی که همچنان قربانی می گیرد
، گفت: خود من چون دیر ازدواج کردم مجبور به ازدواج با فردی شدم که 4 سال از من کوچک تر بود. او که به دلیل اختلاف پدر و مادرش تا 5 سالگی توسط مادر بزرگش نگهداری می شده، گفت: پدر و مادر من هم چون در سن پایین ازدواج کرده بودند، با هم اختلافاتی داشتند به طوری که حتی کار تا جدایی و طلاق هم پیش رفته بود اما با پادرمیانی، بزرگترها منصرف شدند. فاطمه دوباره زندگی اش را مرور کرد و ادامه ...
استایل زنانه نوید محمدزاده در خیابان های تهران همه را شوکه کرد | نوید محمدزاده به سیم آخر زد
ر مجسمه ها آمد، یک جوان خوش برخورد هم همراهش بود که مدام قیمت مجسمه ها را می گرفت و هر قیمتی من می گفتم، کمی هم بیشتر حساب می کرد و در نهایت چندین مجسمه مرا با قیمتی بالا خرید. این هنرمند افغان که عبدالهی نام دارد در این باره اضافه کرده بود: پس از فروش مجسمه ها بود که از طریق فرشته حسینی فهمیدم، خریدار مجسمه هایم کسی نبوده جز نوید محمدزاده بازیگر مغزهای کوچک زنگ زده که اخیراً هم سریال ق ...
فکر کردم پدرزنم می خواهد مرا با سنگ بزند
داشته اند و یک روز قبل مریم با حالت قهر به خانه پدرش رفته بود و شوهرش روز حادثه برای حل و فصل اختلاف با همسرش از پدر او خواسته بود تا در یک قرار ملاقات بیرون از خانه مشکلات شان را حل و فصل کنند. پس از آن پدر همسرش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. چند روز بعد از ماجرا مأموران موفق شدند داماد جوان را بازداشت کنند و او در همان بازجویی های اولیه به قتل پدر همسرش اعتراف کرد و گفت: من قصد کشتن ...
وضعیت مردم مال استریت دو سال پس از سقوط بورس/ می خواهم قلبم را یک میلیارد تومان بفروشم!
کوچکی از فاجعه سقوط بورس در سال 99 است. در مال ملا همه مردند! یوسف غلامی پور، 43 ساله، کاسب بود و سه دهانه مغازه در روستا داشت. یک میلیارد تومان پول وارد بورس کرد و بعد از سقوط بورس حالا همه چیز را از دست داده و در بوشهر کارگری می کند. تلفن را که برداشت بعد از سلام و احوال پرسی، پرسیدم از مال ملا چه خبر؟ بلافاصله گفت: در مال ملا همه مردند! همه نابود شدند. ریزش بورس ...
مرد عنکبوتی ایران را بشناسید
به نظرتان؟! راستش انگار به دزدی اعتیاد پیدا کرده ام. هربار که از زندان آزاد می شوم باز به سراغ دزدی می روم تا آرام شوم. نمی دانم چه شده که احساس می کنم سرقت در خونم است. من از کودکی دست به دزدی می زدم تا الان که در آستانه 60سالگی هستم. از کودکی سرقت می کردی؟ 5یا 6سالم بود که از جیب پدرم پول می دزدیدم و بعد از سوپرمارکت ها، اقلام خوراکی سرقت می کردم. یک بار صاحب مغازه مچم را ...
تاریخ تولد اصلی سید حسن نصرالله
مختار (کدخدا) در شهر یا روستای خود برگه تایید بیاورند و بعد به سازمانهای دولتی مراجعه کنند. هر شخصی هنوز تابع روستای اصلی پدران خود است و پرونده خانوادگی همه خانواده با یک شماره شناسنامه ثابت، در یک مرکز بایگانی و رسیدگی می شود. برای انتخابات هم باید فقط در همان حوزه رای بدهد و نمی تواند در شهرهای دیگر رای دهد. امکان تغییر شهر محل سکونت بسیار سخت است خصوصا برای مناطقی که تفاوت طایفه ای (از لحاظ ...